پنجشنبه

یک نمونه واقعی از مهرورزی حقیقی

....دومين روزي بود كه در كربلا اقامت داشتيم . نمي توانم بگويم كه چه حالي داشتم ، حالتي بين واقعیت و رویا، هشياري و مستي ، خواب و بيداري ، از دیدن آنهمه زیبایی شگفت زده شده بودم ، در همام روزها بود که با فردی آشنا شدم که الحق باید گفت اصل مهرورزی و عشق ورزیدن را باید از او فرا گرفت . بگذارید تا ماجرای آشنایی خود با این انسان حقیقتا مهرورز را برای شما نقل کنم. ساعت 2 بعداز ظهر بود ،از بين الحرمين گذشتم و وارد حرم ابا عبد الله الحسین علیه السلام شدم . تصمیم گرفته بودم آنروز در زير قبه متبركه به نیابت از اموات شیعه چند رکعت نماز زيارت بخوانم ، گوشه اي از آن مكان مقدس را انتخاب كردم و به قرائت زيارت مشغول شدم كه ناگاه صداي آرام و دلنشيني شنیدم که خطاب به زوار ابی عبدالله با بیان همراه با احترام بسیار و ملاطفتی آرامشبخش می گفت :
عزيزم ، عزيزمن، لطف کنید و کمی جابجا شوید، شما سر راه زوار ابا عبدالله
نشسته ايد . . . .
برگشتم و به صاحب صدا نگريستم . يكي از خدام حرم حضرت ابا عبدالله بود كه با چهره دلنشين و رفتاری همراه با احترام بسیار محل عبادت زائران را نظافت می کرد. برايم عجيب بود كه اين خادم امام حسين چه زيبا و سليس به زبان فارسي سخن مي گويد. صداي آرام و چهره دوست داشتني اين خانم سبب شد که در گفتگو با او از حالات و داستان زندگیش جویا شوم :
نامش ام شهاب ، اصالتا عرب و از اهالی كربلا بود . آنگونه كه او برايم تعريف كرد مدت 20 سال يعني از آغاز تجاوز صدام ملعون به ايران ، به همراه همسرش از عراق خارج شده و در تهران زندگي مي كرده است . جالب اينكه ام شهاب در تمام مدتي كه در ايران بوده در محله تهرانسر سكونت داشته است و به همين دليل بود كه همانند ايرانيان ، آرام و راحت به زبان فارسي سخن مي گفت .
ام شهاب در باره اینکه چه شد که به خدامی حرم ابا عبدالله پذیرفته شد اینگونه تعریف کرد که :
پس از پايان جنگ ، به اتفاق همسرم به كربلا برگشتيم . پس از بازگشت به كربلا ، هر روزبه زيارت حرم حضرت ابا عبدالله مي رفتم واز حضرتش در خواست مي كردم مرا به خادمي حرم شريفش بپذيرد .
ام شهاب گفت : با اينكه خدا مصلحت ندانسته كه تا اين لحظه به من و همسرم فرزندي عنايت كند اما من از امام حسين چيزي جز توفيق خادمي حرمش را در خواست نمي كردم .
ام شهاب ادامه داد : سه ماه پياپي از امام حسين درخواست مي كردم كه مرا به خادمي خود بپذيرد ، تا اينكه از طريق يكي از دوستان به من خبر دادند كه براي نظافت بخش قبه متبركه حرم امام حسين عليه السلام به خادمي نياز دارند . از شوق مي خواستم پرواز كنم .آن واسطه گفته بود اگر اين خانم مدت سه ماه از پس اين مسوولیت به خوبي برآيد به عنوان خادم رسمي حرم امام حسين پذيرفته خواهد شد .
خلاصه ام شهاب از آزمون سه ماهه خادمي حضرت ابا عبدالله بخوبي برمی آید و به عنوان خادم رسمي حرم امام حسين عليه السلام پذيرفته می شود.
البته ماجرا به همين جا ختم نمی شود .
ام شهاب كه افتخار خادمي حرم ابا عبدالله را با دعاهاي بسيارو رازو نيازهاي شبانه بدست آورده بود ، هرگز حاضر نبود كه اين شرافت را با امتيازهاي دنيايي عوض كند و به همين دليل هيچ حقوق و مستمري خاصي از آستان مطهر حرم امام حسين در يافت نكرد ، زيرا اين افتخار با هيچ ارزش ديگري قابل مقايسه نيست . البته باز هم ماجرا به همين جا ختم نمي شد . فرداي آنروز یکی از همسفرانم که به حرم ابا عبدالله رفته و او نیز با ام شهاب آشنا بود ماجرای گفتگویش با خانم سیده ای در حرم ابا عبد الله را اینگونه برایم نقل کرد . بگذارید باقی ماجرا را از زبان همسفرم نقل قول کنم : در گوشه اي از حرم نشسته بودم كه خانمي بدون هيچ مقدمه باب گفتگو را با من باز كرد .او به من گفت که يكي از سادات اهل بيت پيامبر صلوات الله عليه است . سپس در حالي كه ام شهاب را به من نشان مي داد پرسيد : اين خانم را مي شناسي ؟
و زماني كه با پاسخ مثبت من روبرو شد ادامه داد : ام شهاب خادم رسمي حرم اباعبدالله است اما هيچ حقوقي از متوليان حرم دريافت نمي كند و اين كار را تنها به عشق مولايش حسين انجام مي دهد و با اينكه فرزندي هم ندارد اما هرگز به خود اجازه نداده كه از امام حسين چيزي در خواست كند و با زائران ابا عبدالله نيز با نهايت احترام رفتار می کند.
اين خانم سيده ادامه داد :
من در خواب ديده ام كه :
حبيب بن مظاهر نام ام شهاب را در دفتر مخصوص دوستان و یاران خود ثبت كرده است .
آري اينست اجر كساني كه براي خدا كار مي كنند و اجر اعمال خود را تنها از خدا و اهل بيت پيامبر مي خواهند .
اینست پاداش کسانی که خالصانه و بی هیچ شائبه مادی و دنیایی به اهل بیت پاک پیامبر عشق می ورزند.
خوشا به حالت ام شهاب ، خوشا به حالت كه امام حسين دوستت دارد و تو را در فهرست يارانش قرار داده است . كاش ما هم همانند تو باشيم .
كاش ابا عبدالله به ما هم عنايت فرمايد و كاش ما هم مانند تو بتوانيم تنها براي خدا و اهل بيت پاك پيامبر قدم برداريم .
ان شاء الله......