پنجشنبه



چقدر برنامه داریم ما آخرالزمانیها ؟


امروز صبح داشتم برنامه های روزانه ام رو مرور میکردم و اینکه چه کارهایی رو حتما باید انجام بدم یا زودتر انجام

بدم . یه کم که دقت کردم دیدم وقتهامو خیلی خودخواهانه تقسیم می کنم . خواب که خوب جای خودش . خورد و خوراکم که مگه میشه نباشه . ورزش و مطالعه درسها و بعد هم یه دو سه ساعتی برای گشت و گذار در صفحات وب و بعد هم روز از نو وروزی از نو . نماز و عبادت هم معلوم نیست به خاطر ترس از عذابه یا واقعا و خالصا به عشق خدا . دقیق که شدم دیدم . من هم مثل خیلی از آدمها غرق در حسابگریهای روزانه ام شدم . چه جوری یه قرون رو دوزار کنم . چطور کارمو بهتر کنم .؟ چطور سود بیشتری بدست بیارم ؟ چطور محبوبیت کاری بیشتری کسب کنم ؟ وچطور .... بقیهاش رو شما بگید ولی این که همه اش شد من . پس او چی . من کدامیک از لحظاتم را به او اختصاص دادم ؟
چقدر برای اینکه شرایط ظهور مهیا بشه تلاش می کنم ؟ اصلا آیا چیزی از آرمانخواهی در من باقی مونده یا من هم غرق در روزمره های تکراری زندگی شدم ؟ ولی نه دوست ندارم از آرمانهای خود فاصله بگیرم . مرا شیعه نامیده اند و من چگونه با این روز مرگیها خو بگیرم ؟
یا ابا صالح ، یا صاحب الزمان ، اگرچه در بارگاه شما کمترینم اما از حضور شما ملتمسانه میخواهم مرا هم در زمره کسانی قرار دهید که همه همشان ، آماده سازی شرایط ظهور حکومت جهانی شماست .
یا ابا صالح مرا از کسانی قرار دهید که اهداف زندگی دنیاییشان را با اهداف حکومت جهانی شما تنظیم می کنند . یا ابا صالح من نیز دوست دارم در زمره آنان باشم
یا مهدی مرا در زمره سربازان کوچک خود بپذیر