یکشنبه

بانوی من آخر کجا پهلو گرفتی؟






بانوی من آخر کجا پهلو گرفتی ؟

دردت نهان کردی و از ما رو گرفتی


تو در ره مولا ز جان خود گذشتی

مهر ولایت را تو بر بازو گرفتی


پهلوی تو تاب شکستن را ندارد

آخر چرا از شوی خود هم رو گرفتی ؟


بانوی من واگو به هنگام قیامت

دست کبودت بر چه سکو تو گرفتی ؟



پهلوی تو مهری به قفل کربلا شد

برگ شهادت را تو با بازو گرفتی


ای سینه ات آرامش جان پیمبر

عطر وجودش چون گل شب بو گرفتی


آخر چرا در عنفوان قدرت جسم

دست کبودت را تو بر پهلو گرفتی ؟


پهلوی تو گلبرگ خونین رسول است

با ما بگو آخر کجا پهلو گرفتی ؟