جمعه

من جمعه را نخواهم بی یاد روی مهدی

من جمعه را نخواهم بی یاد روی مهدی

من عاشقی نخواهم بی عطر و بوی مهدی

پایان ندارد این درد از روح خسته ما
من عهد را نخوانم بی جستجوی مهدی
هر دل که خسته تر بود از کوی او نشان داد
من این نشان ندانم بی پرس و جوی مهدی

گر طالب وصالیم غافل چرا از اوییم ؟
یکدم بیا به یاسین بهر ندای مهدی

حضرت ز ما نخواهد جز ذره ای ارادت
آخر چرا رهاییم از آرزوی مهدی ؟

مهدی در انتظار است تا منتظر بمانیم
یکدم بیا سفر کن با ما به کوی مهدی

هر جمعه را بیادش چله نشین عشقم

من بسته ام دلم را با آبروی مهدی
در این جهان ندارم جز کوی او نشانی
پیوند خورده قلبم آخر به موی مهدی


آیا شود جهانی روشن شود ز نورش ؟
دنیا شود مصفا با خلق و خوی مهدی ؟

زهرا فراهانی - ۴ خرداد ۱۳۸۸